ادامه مطلب...

تینا نمونه ی
کلاسیک سندرم بالا می باشد.او زن بسیار جذاب ،برون گرا وباهوش بود وچندین سال میگذشت که در هیچ
رابطه ای صمیمی و جدی درگیر نشده بود.اونمی توانست بفهمد مشکلش چیست.
_(او عشق ورزیدن را فراموش کرده بود واز دیگران می خواست چیزی را به او بدهند که خود در
بخشیدن آن خسیس بود.)
تینا مدام عشق وعشق ورزیدن را به بعد موکول
می کرد،مگر اینکه کسی در عشق به او پیشقدم
میشد و
عشقش را به او ابراز می کرد.او خودش را در
ذهنش زنی مهربان وبا احساس می دید،اما
هرگز از
خودش مایه نمی گذاشت و منتظر می شد تا
کسی از راه برسد و اورادوست بدارد.خیال
خامی که او در
سرش می پروراند این بود که به مجرد اینکه
مرد رویاهایش ،که قرار است پیش قدم شده واو
را دوست
بدارد از راه برسد،تمام عشقی که او این همه مدت خرج کسی نکرده بود را می تواند به پایش بریزد وبه
او عشق بورزد واز صمیم قلب از خودش مایه بگذارد.متأسفانه عشق این چنین نیست.
تصور کنید قرار است در مسابقات المپیک شرکت کنید.چنان چه سالها ورزش نکرده اید وتمامی نیرو
وانرژی خودرا برای این مسابقه ذخیره نکردید ،بالاخره اگر بخواهید بعد ازسالها بدون هیچ تمرینی دراین
مسابقه شرکت کنید،نمی توانید توقع برنده شدن را داشته باشید ..تینا نیز به طرز مشابهی با تمرین نکردن
وپرورش ندادن قابلیت و مهارت خود در عشق ورزی ،اشخاصی را که می توانستند اورا در زندگی
دوست داشته باشند وبه او عشق بورزند را از خود دور می کرد.هرچه کمتر عشق بورزید مردم نیز
کمتربه سمت تان جذب خواهند شد.اما هرچه مهربانتر باشید وعشق بیشتری را ازخودتان ابراز
کنید،آدمهای بیشتری را به سمت خود جذب خواهید کرد.البته برخی متوجه نیستند که در عشق ورزیدن
بسیار خسیس هستند.به عنوان مثال تینا بسیار مرتب و شیک لباس می پوشید وبه مهمانی می رفت، به
این امید که مرد رویاهای خود را در آنجا ملاقات کند.به سرعت دور تا دور اتاق را برانداز میکرد ،شاید
بایکی دو نفر همصحبت شود،اما وقتی مطمئن می شد مرد رویاهایش آنجا حضور ندارد یا بیرون می رفت
یا با زن دیگری صحبت می کرد.

_مشکل بعضی ها راجع به اینکه ای وای چرا بد بخت هستند؟چقدر تنها مانده اند و هیچ مرد یا زن خوبی
پیدا نمیشود تا به او اطمینان کنند وبا او ازدواج کنند وغیره... به این ترتیب تینا فرصت مهمانی را به
عنوان وسیله ای که می توانست از آن لذت ببردو از آن به عنوان تمرینی برای عشق ورزیدن استفاده
کند،تنها به این دلیل که با تصویرذهنی اواز یک مهمانی ویا یک وضعیت ایده آل فاصله داشت،از
دست میداد.
آیا از زندگی لذت چندانی نمی برید،فقط به این دلیل که مجرد هستید؟آیا عشق ورزیدن را مدام به بعد
موکول می کنید،تااینکه کسی ازراه برسد وعاشق اوشوید؟ اگرچنین است با این رفتار ،عشقی را که شدیدا
به آن نیازدارید ازخود دفع می کنید.چناچه از یکایک روزهای زندگیتان به عنوان فرصتی برای
عشق ورزیدن استفاده نکنید،اعتمادبه نفس وخودباوری چندانی در زندگی کسب نخواهید کرد.
هنگامی که
دیگران می بینند که شما بی شائبه عشق می ورزید،احساس امنیت می کنند تا به شما عشق
بورزند.تینا
به این توصیه عمل کرد،این طور شد که بعد از مدت کمی عشق بسیاری را به
سمت خودش جذب کرد.
اوبا مردی فوق العاده آشنا شده بود وآنها سخت عاشق هم شده بودند.آن مرد تینا را می پرستید
وبه او
گفته بود:ازهمان ورز اول که اورا دیده برایش بسیار جذاب می نمود ،این بود که اورا زنی
مهربان ،سوزنده
وبه لحاظ احساس بسیار سخاوتمند دیده بود.عشق ورزیدن باعث شده بود،تینا معشوق ایده آلی
رادرزندگی
به سمت خود جذب کند.

-آیا عشق ورزیدن را به تعویق می اندازید ،برای اینکه هنوزعاشق
نشده اید؟
_کدامیک از جملات زیر در مورد شما صدق می کند؟
_آیا اضافه وزن داشته و مدام می گویید وقتی همسر ایده آل خود
راپیداکردم رژیم می گیرم وخودرا
لاغر می کنم؟
_آیابهترین لباسهای خود رابرای موقعی نگهداشته اید
که عاشق شوید؟
_آیا منتظرید عاشق شوید تا بعدا به مسافرت وجاهایی که
دوست دارید بروید؟
_آیا هرگز به تئاتر ورستوران نمی روید و منتظرید تا با شوهر یا با زن ایده آل خود به آنجا بروید؟
_آیا تنهایی به مسافرت نمی روید ،چون هنوزعاشق نشده اید یا همسر ندارید؟
_آیا با دوستانمجرد بودن برایتان ناراحت کننده است؟چون بودن با آنها این حقیقت تلخ را به شما یاد آوری
می کند که هنوز تنها هستید؟
_آیا دعوت به مهمانی را فقط به این دلیل که تنها هستید و شخص خاصی نیست که با او به آن میهمانی
بروید ،رد میکنید؟
_آیا لباس زیر ولباس خواب کهنه می پوشید،فقط به این دلیل که کسی نیست تا آنها راتحسین کند؟ویا خرید
اینگونه لباسهارا تا موقعی که ازدواج نکرده اید به تعویق می اندازید؟
_آیا آپارتمان ویا خانه شما درب و داغان وکثیف و به هم ریخته است وفکر می کنید که اگر برای مرتب
کردن آن وقتی صرف کنید ،کار بیهوده ای کرده اید؟
_آیا منتظرید عاشق شوید ویا ازدواج کنید بعد این کارها را بکنید؟
_چنانچه حتی یکی ازاین جملات بالا دربارۀ شما صدق میکند، احتمالابه این معنااست که عشق ورزیدن
رامرتب در زندگی خود به تعویق می اندازید.تا آن شاهزاده با اسب سفید برسد وشما راخوشبخت کند.
هرگز تا آن موقع منتظرننشینید.(از هر فرصتی که در اختیار دارید برای کسب اعتماد به نفس و
خود باوری و تمرین و پرورش قابلیت عشق ورزیدن و نیز دریافت عشق از دیگران استفاده کنید...)

چنانچه مایلید همسرایده آلی را در زندگی به سمت
خود جذب
کنید،توصیه ی من به شما این است :
راز:خود همان فرد ایده آلی شوید که دوست
دارید با او ازدواج کنید.آن خصوصیات و
ویژگیهایی که در
همسر ایده آل خود به دنبال آن می باشید را
اول از خودتان ایجاد کنید.سپس خواهید دید
که آن شخص مانند
یک مغناطیس به سمت شما جذب خواهد
شد.به خاطر داشته باشید افرادی که شبیه
یکدیگر می باشند ، به
سمت هم جذب می شوند.
این فقط عشق است که می تواند عشق را به سمت خود جذب کند،چنانچه
می خواهید شخص مهربانی را به سمت خود جذب کنید اول باید خودتان مهربان باشید.چنانچه
به دنبال همسری حساس ،مهربان وبا احساس می باشید،این شما هستید که می بایست با دیگران با
احساس تر و مهربان تر باشید.

{ماجرای ساندرای زیبا ولی بی احساس وهلن چاق وخپل ولی با احساس}
ساندرا در عشق ورزیدن و مهربان بودن با دیگران مهارت چندانی نداشت.تماسش را با دیگران از دست
می داد ،مرتب حوصله اش سر می رفت.ولی هلن تماس خودرا با دیگران یک لحظه هم از دست نمی داد
و با آنهایی که با او ارتباط برقرار میکردند،شدیدا از خود علاقه نشان می داد.با آنها می خندید و گریه
میکرد در حالی که دستان آنها را در دست خود می گرفت وبه سمت آنها نگاه می کرد.اگر کسی به توجه
و محبت اونیاز داشت می رفت و آن شخص را در آغوش می گرفت و احساسات خود را با دیگران
در میان می گذاشت،بدون اینکه بترسد.با گذشت زمان هلن برای دیگران،زیباتر شده بود.حتی شاید بتوان
گفت که از زیبایی می درخشید.چشمانش برق می زد و پو ستش می درخشید .همه دوست داشتن نزدیک او
بنشینندو تنها نگاه کردن به او برای دیگران لذت بخش می نمود .ساندرا دیگر می خواست از درون
زیبا باشد.او آموخته بود چگونه قلب و دل خود را به روی دیگران باز کرده و از درون زیبا باشد.
راز:تنها راه برای اینکه معشوقی ایده آل باشیم ،این است که از درون زیبا باشیم.

این را نیز به خاطر داشته باشید :زیبا ترین
موردی که برای ارائه به دیگران
دارید،همانا عشق است.
از یک یک روزهای زندگی خود به عنوان
فرصتی برای ابراز عشق نسبت به خود ودیگران
استفاده کنید.
چنانچه مجرد هستید :منتظر نباشید تا عاشق
شوید و بعد عشق خود را به دیگران ابراز
کنید.هر روز
صبح در حالی که از عشق سرشار هستید از
خانه بیرون بروید و ببینید چگونه همه عاشقتان
خواهند شد.
چنانچه متأهل هستید:لازم نیست روزهای تعطیل و یا وقتی با نامزد یا همسرتان به تعطیلات رفته اید ،
شروع به عشق ورزی کنید. هرروز زندگی خود را عشق بورزید . تنها راه تضمین این که همیشه عاشق
همسرتان بمانید ،این است که بیاموزید هر روز از زندگی خود را عشق بورزید.
راز:شما هنگامی از همسرتان خسته می شوید که دیگر فعالانه به او عشق نورزید.
هنگامی که نظرات خود را بیان میکنید و می خواهید برروی کسی تأثیر بگذارید،کافی است که بازو یا
قسمت پایین آرنج اورا بگیرید .مطالعات و تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده ،نشان داده، هنگامی که
این کار را می کنید گفته و کلام شما تأثیر بیشتری بر روی شنونده گذاشته ودر آینده آن فرد راحت تر
گفته هایتان را به یاد خواهد آورد.این بدین معنی است :هنگامی که لمس می شویم حال چه به طرزی مثبت
و یا منفی ،بسیار راحت تر شرطی می شویم.

نقشه احساسی تمامی حقیقت....
1-خشم وسرزنش
2-رنجش و اندوه
3-ترس و نا امنی
4-پشیمانی ،احساس مسئولیت و احساس گناه
5-عشق ، درک قدر دانی و احترام
بخش اول: خشم وسرزنش...
میتوانیم هنگامی که از یکدیگر نا راحت میشویم احساسات خود را روی کاغذ به این شکل نوشته و تحویل
یکدیگر بدهیم ...مثال
(وقتی ......حالم خیلی بد میشود.
وقتی ..........عصبانی می شم.
از این کار تو که ..........خسته شده ام.)
بخش دوم: رنجش ، غم و اندوه
مثال
(وقتی .......غمگین می شوم.
وقتی .......می رنجم.
خیلی احساس بدی پیدا کردم ،چون که........!
وقتی فکرمیکنم ........خیلی غمگین میشوم.
وقتی می بینم که .......خیلی غمگین می شوم.)
بخش سوم: ترس و نا امنی
میترسم.......که .........!
وقتی .........وحشت زده میشم.
میترسم............!!
مثال:میترسم به آن اندازه که من میخواهم روی رابطه مان کار کنیم ،تو نخواهی !)
بخش چهارم :احساس مسئولیت ، پشیمانی و احساس گناه
« من متأسف نیستم ، تو همه چیز را شروع کردی ،خودت باید متأسف باشی »این جمله اشتباه است
بهتر است بگوییم که « من قصد ناراحت کردن تورا نداشتم» این که بگویید متأسفم ، به نامزد یا
همسرتان این امکان و فرصت را می دهید که شما را ببخشد و دوباره با هم صمیمی شوید.
مثال :
(نمی خواستم تورا ناراحت بکنم..ببخشید گفتم که ............!
متأسفم که عصبانی شدم و از کوره دررفتم..متأسفم که تورا رنجاندم وکاری کردم که از دستم ناراحت بشی.)
بخش پنجم: خواسته و تمایلات و آرزوها
مثال:
(می خواهم دوباره با هم باشیم ...
ای کاش می توانستیم بیشتر راجع به احساسات خود صحبت کنیم.
دوست دارم یک راهی پیدا کنم تا نشون بدم که چقدر دوستت دارم.
امیدوارم که موانع و دیوارهای روحی و احساسی خود را فرو بریزیم و دوباره به هم عشق بورزیم.
ودر نهایت : عشق ، بخشش،درک متقابل ، تشکر و قدر دانی..مثال:
(_ با تو بودن برام همه چیزه.
_ دوستت دارم چون که خیلی حساسی.
_از این که حاضری همیشه به گفته های من گوش بدهی متشکرم.
_از این که عصبانیت ها و کج خلقی های من را تحمل می کنی متشکرم.
_دوست دارم بیشتر با هم صمیمی باشیم.)
نتیجه...<<هنگامی که شما احساسات خودتان را به جای همسر یا دوستان یا،...از زبان او برایش ابراز
میکنید باعث می شود که از خشم و عصبانیتی که در خودش نسبت به شما احساس میکند ، تخلیه شود>>.
ممکن است احساس کنید هر چه در توان داشته اید به کار بسته اید ، تا عشق بیشتری را در زندگی به
سمت خود جذب کنید ، اما دشمنی دارید که او را خوب نمی شناسید وآن بخشی از شماست که عشق را از
خود می راند.
(( اگر خواسته ها و نیازهایتان را مطالبه نکنید هرگز عشقی را که
خواهان آن هستید دریافت نمی کنید)).

نظرات شما عزیزان: